loading...
متن مداحی و دانلود مداحی
admin بازدید : 690 دوشنبه 19 مهر 1395 نظرات (4)

*باید دلت رو دنبالم بیاری؛تا اینجا ابی عبدالله داشت نگاه میکرد؛خدا نیاره یه جوونی از یه بابایی یه چیزی بخواد بابا نتونه برآورده کنه؛اونم بعد از این همه عمر علی اکبر مگه چی میخواد؟اومد مقابل بابا ایستاد از سر و روش داره خون میریزه؛گفت:بابا تشنگی داره من رو از پا درمیاره؛نوشتند ابی عبدالله زبان در دهانش گذاشت؛یه معنیش این میتونه باشه:بابات از تو تشنه تره عزیزدلم؛روانش کرد به سمت میدان؛رجز خواند تا اینجایی که ابی عبدالله داره نگاه میکنه جوونش رو دوره کردند؛"فقطعوه بالسیوف اربابا اربا"صدای ناله ی جوونش بلند شد ابتا علیک منی السلام یعنی بابا منم رفتم،خداحافظ،ابی عبدالله با چه عجله ای خودش رو رسوند؛نگاه کرد دید جوونش رو دوره کردند؛این دوره کردن با اون موقعی که میزدند فرق داشت، داشتند غارت میکردند؛یکی داره جوشن از تن درمیاره؛این صحنه رو بابا دید از اسب پیاده شد؛میخواد دنبال جوانش بره به سمت عزیزش بره؛یه وقت همه ی لشگر دارن نگاه میکنند؛یه قدم برداشت؛زانوانش لرزید؛مرحوم شیخ حر میگه خورد زمین حسین؛رو زانو داره میره،چت شد؟صدا هلهله شنیدی؟! صدا خنده شنیدی؟تا حسین خورد زمین همه هلهله کردند*

عاقبت جان من از سینه به در می آید

بس که از جوشن تو پاره جگر می آید

*اینکه حسین صداش زد میخواست ببینه بچه ش نفس میکشه یا نه!صدا زد:ولدی علی،ولدی،ولدی،پسرم...برا اینکه مطمئن بشه صورت کنار صورتش آورد؛آینه مقابل صورت قرار داد؛گفت عزیزدلم!*

نکشیدی نفس و من نفسم بند آمد۲

بی تو عمر نفسم زود به سر می آید

به زمین ریختم از بس به زمین ریخته ای

*این عبارت رو مرحوم شیخ مفید تو ارشاد اورده:ابی عبدالله عباش رو گذاشت رو زمین؛هی علی اکبر جمع میکنه...تازه متوجه میشی چرا حسین زودتر از زینب آمد تازه سواره هم آمده بود اما زینب زودتر رسید"آخه وسط میدان هی از اسب پیاده میشد؛این عضو پسرمه؛چقدر علی اکبر تو راه افتاده بود*

به زمین ریختم از بس به زمین ریخته ای

چه کنم از لب مقراض خبر می آید

(وضع زخم سر تو دیدم و گفتم تنها

این چنین زخم عمیقی زتبر می آید)۲

وسط کف زدن و خنده  روی صورت تو

با فزع،اشک من از دیده ی  تر می آید

به سر دوش کدامین پدری غیر از من

سالها بردن تابوت پسر می آید

*یعنی کی باورم میشد عبایی که رو دوشم مینداختم تابوت پسرم بشه

آه ... حسین... حسین*

زندگی پای جوانی تو دادم، رفتی

تو نگفتی که چه بر روز پدر می آید

حق بده! خب شده انگشت نما خواهر من

*این همون عمته که وقتی میخواست سر قبر پیغمبر بره بابام سفارش میکرد،میگفت:حسین تو یه طرف باش،عباسم تو هم اون طرف باش؛حسنم تو هم جلو جلو برو؛نکنه کسی باشه نگاهش به قد و بالای دخترم بیفته،بیین عمت وسط میدان آمده،میان این همه حرامی آمده*

حق بده! خب شده انگشت نما خواهر من

اگر از پا پدر پیر تو در می آید

بردنت رو به حرم کار من و زینب نیست

سخت تر هست از اینکه به نظر می آید

*مرحوم شیخ میگه دوباره زینب دوید تا دید ابی عبدالله نمیتونه این بدن رو برداره،زینب رفت کمک آورد

جوانان بنی هاشم بیایید

علی را بر در خیمه رساند*

عمه ات رفت بیارد کمک از اهل حرم

سر تشییع تو با چند نفر می آید

دلی که بیقراره تو آسمون کربلا  پر در میاره

گاهی میره تو میدون می بینه یه بابایی پریشون

کنار گل پرپرش، اکبرش زمین گیره

داره از غصه می میره

دیگه از زندگی سیره

صدا میزنه

جوانان بین هاشم بیایید

علی را بر در خیمه رسانید

*جوونا اومدن ابی عبدالله عباش رو درآورد،رو زمین انداخت،شماها تشییع زیاد رفتید،دو نفر این ور دو نفر اون ور رو میگیرن،وقتی میخواستن بدن رو بردارن،ابی عبدالله فرمودند:صبر کنید؛دست نزنید؛اگه دست بزنید این بدن متلاشی میشه...

برا بار آخر صورتش رو گذاشت رو صورت جوونش"قتل الله قوم قتلوک"میوه ی دلم،پسرم...

امام صادق وقتی ازشون سوال کردند شیرین ترین لحظه برای بابا کدوم لحظه است؟فرمود اون لحظه ای که لباس دامادی میپوشه،با لباس دامادی جلوش راه میره؛سخت ترین لحظه برای بابا  چه لحظه ای است؟اون لحظه ای که میاد کنار بدن عزیزش زانو میزنه میگه بابا قرار بود تو خاک رو بدن من بریزی؛اشکاتو رو دست بگیر دستاتو بالا ببر:خدا به جوون امام حسین فرج امام زمان تعجیل بفرما.

  دانلود روضه


admin بازدید : 470 چهارشنبه 14 مهر 1395 نظرات (0)

السلام علیکم یا اهل بیت النبوه

در میان میکده ساغر به دردم میخورد 2

باده وقتی میشود کوثر به دردم میخورد

دستهای خالی ام خالی بماند بهتر است

اینکه هستم پیش تو نوکر به دردم میخورد

گریه وقتی میکنم زهرا دعایم میکند ...2

پس محرم چشمهای تر ، به دردم میخورد

خوب میدانم که در تاریکی قبرم حسین

دستمال گریه ام آخر به دردم میخورد

*مرجع تقلید مرحوم مرعشی این دستمال مشکی و پیراهن مشکی رو با من دفن کنید،همه عالم بدونن من با همه علم و ...." نوکر حسینم ، کفنم پیراهن سیامه، یاد همه شهدا ....*

بیخیال نسخه های بی دوای این و آن

بوسه برشش گوشه ات بهتر به دردم میخورد

دخترت وقتی بخواهد خاک چادر پاره اش

بیشتر از کیسه های زر به دردم میخورد

دختر زهرا خودش زهراست ثابت میکنم

دستهای کوچکش محشر به دردم میخورد

گفت بابا از تمام یادگاری های تو

چادر و سجاده ی مادر به دردم میخورد

آستین پاره ام را نخ نما تر کرده اند

حرف سوغاتی شده معجر به دردم میخورد

قصد دارم که پذیرایی جانان بکنم

جان خود خرج پذیرایی مهمان بکنم

شهر را با قدمت پر ز بوی سیب کنم

هرچه آمد به سرم را همه تکذیب کنم

خبرش آمده پیشم

حرفهایی زده پر دردسرم کرده کسی

از گرفتاری از زخم و لگد گفته به تو

حرفهایی که نباید بزند گفته به تو

جان به قربان تو بابا نکند غم بخوری

ای جگر گوشه ی زهرا نکند غم بخوری

نکند که هرچه که او ساخته باور بکنی

پای این شایعه ها دیده ی خود تر بکنی

حال من خوبتر از خوب تنم بی درد است2

بی هوا مشت نخوردم دهنم بی درد است

چادر قیمتیم را به روی سر دارم

فکر معجر نکنی معجر بهتر دارم

*بابا*

هر زمان وقت غذا بود غذا میدادند

کاسه ای آب به دست اسرا میدادند

ناقه ی رفتنم از چهار طرف حایل داشت

حرف عریان شدنش را نزنی محمل داشت

به عمویم برسان،که سرو سامان دارم 2

لب من گرچه بریده است دندان دارم

*آخه بدجوری زد دختر سه ساله دندوناش شیریه ...*

گرچه جا ماندم از قافله مشکل حل شد

زود بخشید مرا زجر...

*زجر ملعون تا رسید بی مقدمه زدش گفت یه لشگر و معطل کردی ..." سر بابات تو زمین فرو رفته با نیزه حرکت نمیکنه هیچ ناقه ای حرکت نمیکنه تو میدونی چیکار کردی، گفت نزن من خواب بودم افتادم چرا میزنی*

زود بخشید مرا زجر همان جا حل شد

نکند فکر کنی ناقه زمینم زدو رفت

پا یا که دستی به رخم سیلی محکم زدو رفت

زجر در دور و برم نیست خیالت راحت

جای پا بر کمرم نیست خیالت راحت

  دانلود روضه

admin بازدید : 352 چهارشنبه 14 مهر 1395 نظرات (0)

سرم رفته از بس توی سر صداست۲

سرم رفته از بس سرم داد زدن

نگوکه چرا موم سفیده آخه

خودت رو یه لحظه بذار جای من

خواب دیدم که تنت رو زمین، نفس میزدی گلوتو برید۲

گریه کردم همون که زدت اومد منو زد موهامو کشید۲

)او میکشید و من میکشیدم...

او میدوید و من میدویدم...)۲]۲

خدا خواست که من مثل زهرا بشم

زیر کوله بار غمت تا بشم

*اما من یه حرفی دارم رقیه،نه! تو مثل زهرا نمیشی،آخه دیشب گفتم چنان سیلی به صورت ام کلثوم زدن...اما یه چیزی رو یقین دارم،ام کلثوم،رقیه،سُکینه،همه ی بی بی ها تو شام سیلی خوردند اما خوب شد گوشواره به گوشاشون نبود،آخه گوشواره ها رو غارت کرده بودند؛چون خود گوشواره آسیب و جراحت ایجاد میکنه خصوصا جایی که ضربه محکم باشه؛گفت:

ضربت دستی که از آن گوشواره بشکند

چون کند با صورتی که از برگ گل نازک تر است*

خدا خواست که من مثل زهرا بشم

زیر کوله بار غمت تا بشم

رمق تو تنم نیست عزیز دلم

ببخشم نمیشه به پات پا بشم

چندروزی هست میلرزه پاهام دیگه نمازام نشسته شده

افتادم من گمون بکنم که هردوتا پام شکسته شده

)من روی ناقه،از جا پریدم

او میدوید و من میدویدم)۲

کجا بودم حالا کجا اومدم!

تا رفتی دیگه دل به دریا زدم

تو اون قصه ی غارت خیمه ها

سرم رو شکستم که معجر ندم

بعد غارت ندیدی ما رو چه جور میبرن به زور طناب۲

بعد غارت ندیدی ما رو نگم که چی شد تو بزم شراب۲

با دست بسته،هر جا رسیدم

هر چی بگی از مردم شنیدم

*گفتن یتیمه گفتن خارجیه گفتن بابا نداره اما بابا همه به کنار فقط یه چیز..*

او میکشید و من میکشیدم

او میدوید و من میدویدم

*حالا دوتا کلمه هم از زبون زینب بگم*

او مینشست و من مینشستم

او روی سینه من در مقابل

او میدوید و من میدویدم

او سوی مقتل من سوی قاتل

او میکشید و من میکشیدم

او خنجر از کین من آه از دل

او مینشست

*کجا نشستی؟بلند شو؛پیغمبر این سینه رو میبوسید بلند شو! روی عرش نشستی بلند شو...این سینه حجت اللهِ بلند شو!*

او مینشست و من مینشستم

او روی سینه من در مقابل

او میبریدو...

*یه وقت آسمون سیاه شد؛عالم ناله زد؛صدای یه بی بی بلند شد:بُنیَّ... بُنیَّ... پسرم...حسین

  دانلود روضه

admin بازدید : 655 یکشنبه 11 مهر 1395 نظرات (0)

اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن،صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ ،فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی کُلِّ سَاعَةٍ ،وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً ، حَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا

 درد بسیار و به دنبال دواییم هنوز

چشم بر دست طبیبی به نواییم هنوز

آبرو دار بود هر که شود سایل یار

خوب یا بد همه از لطف گداییم هنوز

بارها توبه شکستیم به مافرصت داد

پر خطاییم و به دنبال عطاییم هنوز

تا کنون گر به غم یار ارادت مندیم

همه مدیون امام و شهداییم هنوز

عمر رفت و دل ما زایر شش گوشه نشد

به خدا در هوس کرب و بلاییم هنوز

*ندیدنش یه درده اما دیدنش هزار درده شب جمعه است شب زیارتی مخصوصه اربابه هرکی میخواد با امام زمانش کربلا باشه آقاش امشب با مادرش فاطمه میاد کربلا آقا و مولاتو صدا بزن

یابن الحسن ..... یابن الحسن ....

ادب اقتضا میکنه امشب که مادرش فاطمه مهمان حرم حسینه،روضه رو از زبان این مادر بخوانیم «حبیبی و قرة عینی و ثمرة فؤادی» حسین ......

"أبكی على رأسك المقطوع،أم على بدنك المطروح"پسرم بر کدوم مصیبتت گریه کنم ؟!! آیا بر سر بریده ی بالا نیزه ات گریه کنم؟ یا بر اون بدن زخمی و عریانت گریه کنم؟ أم على نسائک الأُساری ..." حسین.....

بُنیّ قتلوک و من الماء منعوک ....

بی سبب نیست شب جمعه شب رحمت شد

مادری گفت حسین جان همه را بخشید

حسین جان ......

"السلام علیکم یا ائمه البقیع"

اول بریم مدینه،بلدی مادرش فاطمه رو از مدینه تا کربلا همراهی کنی،این مادر تو سن جوانی ام نمیتونست راه بره" اگه گریه کن حسین و حسنی زهرا رو یاری کن،امشب کربلا خیلی کار داره فاطمه"

 

دلم میخواد یه شب مدینه باشم

زائر اون شکسته سینه باشم

دلم میخواد پشت بقیع بشینم

قبر غریب مادر و ببینم

دلم میخواد تو کوچه ها بمیرم

انتقام مادرمو بگیرم ...

تو اون کوچه که فاطمه زمین خورد

همونجا که یاس مدینه پژمرد

میگن تو کوچه چادرش خاکی شد

رو صورتش یه لاله حکاکی شد

میگن تو کوچه مجتبی باهاش بود

از اون خونه تا به کوچه عصاش بود

*خیلی سفارش این عبدلله بن حسن

 و ابی عبدالله به خواهر کرد،خواهرخیلی مراقب یتیم برادرم باش،هرجا زینب میرفت این بچه یتیم و با خودش میبرد از صبح که خطبه خوند دل تو دل یتیم امام حسن نبود،مگه من چیم کمتر از بچه‌های عمه جانمه،مگه من از بچه‌های مسلم چیم کمه،عمو به همه ی اونا اجازه داد" چرا به من اجازه نمیده جونمو قربونش کنم این شهید،شهید گودال حسینه،از اینجا علقه ابی عبدالله به این نازدانه معلوم میشه؛تو همه ی این رفت و آمد های بنی هاشم و اصحاب عقیله بنی هاشم مواظب یتیم امام حسنه،اما امان از ساعتی که نوبت خود حسین شدروضه این آقازاده گره خورده به روضه خود حسین،یعنی امروز یه چشمت باید بره تو گودال برای نیمی از مصائب عاشوراش الان باید گریه کنی"خسته شد ارباب ما،بعضی ها مثل مرحوم شیخ جعفر نوشتن،زخم هاش که به هفتاد و دو تا که رسید از نفس افتاد "فَوَقَفَ یَسْتَرِیحُ سَاعَةً"یه لحظه خواست استراحت کنه یه ظالمی چنان با سنگ به پیشانی آقا زد،مرحوم شیخ مفید مینویسد با تیر زدند به پیشانی،این دست و آورد خون پیشانی رو بند بیاره نتونست بند کنه"این لباس عربی رو بالا زد ..." یا الله:تاسفیدی صدرالحسین نمایان شد"یه وقت دیدن حرمله زانو زد"آخ چنان با تیر سه شعبه ...

حسین ....

روضه رو از همین جا مسیرشو عوض کنم،بزار امروز همه برای یتیم امام حسن گریه کنند،مدینه که نتوانستند برای امام حسن گریه کنند،جلوی چشم ابی عبدالله و قمر بنی هاشم بدن امام حسنو تیر بارون کردند،چقدر سخت گذشت فقط حسین میدونه و خدای حسین"دیگه نتونست طاقت بیاره"افتاد رو زمین،همه محاصره اش کردند دیگه نگم چطوری میزدنش،فقط همین قدر بگم از زیر اون تیغ و تیر و نیزه دید عمو داره فریاد میزنه هل من مستغیث ..."باریک الله"تا زینب زینب صدای استغاثه ی برادرو شنید بند دلش پاره شد اومد بالای بلندی همون جایی که کربلا میری بهش میگن تل زینبیه"دید آنچه را که نباید ببینه،دست یتیم امام حسن و گرفته یه لحظه دید همه داداش و محاصره کردن یه لحظه از این آقازاده غافل شد دو دستش و گذاشت رو سرش،هی میگفت یا غیاث المستغیثین ...."تا دست عبدالله از عمه جدا شد پا برهنه دوید سمت گودال،یه وقت شنید حسین میگه خواهرم نزار بیاد اما اومد ...."وقتی رسید دید شمشیرزن ها عمو رو میخوان با شمشیر بزنند دستشو جلو آورد یازهرا..."این نوه ی تو خانم یاد اون روزیکه چهل نفر امامتو میبردن"دست یداللهی تو جلو آوردی آخ دیگه نگم چی شد" وَکانَ سَبَبُ وَفاتِها اَن قُنْفُذَ لَکَزَها بِنَعْلِ السیْفِ ...یا زهرا

 
                            دانلود روضه قسمت اول

دانلود روضه قسمت دوم

 


admin بازدید : 391 یکشنبه 11 مهر 1395 نظرات (0)

روز فتح خیبر پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم دید بلال حبشی خانمی به نام صفیه رو داره از توی اسرا میاره،فریاد زد:بلال مگه خدا رحم رو از دلت برده؟عرض کرد:مگه چی شده؟فرمود:این زن داغدیده هست،توی کشته ها آشنا داره،شاید چشمش به یه عزیزش بیفته گفت:چشم یا رسول الله،اون زن خوشحال شد،گفت:این آقا چقدر مهربونه،حواسش به من هست،بعد که حضرت پرسید این کیه؟معرفی شد،این دختر یکی از بزرگان یهوده،فرمود: حواستون باشه در بین اسرا بعضی شئون ویژه دارند،اونیکه تو قومش عزیز بوده مواظب باشید خوار نشه،یا رسول الله به زینب خیلی احترام گذاشتند! چه کردند؟بعضی میگن:دستارو بستند،بعضی میگن به ردیف اسرا رو عوض آنکه مستقیم ببرند طرف ناقه ها یه نفر قهقهه زد،گفت:بذارید برن طرف کشته هاشون، یه ذره تماشا کنیم ببینیم چی میشه!همچین که قافله ی اسرا رسیدند به نزدیک گودال یه دفعه دیدند بی بی دو عالم داره به کشته ها نگاه میکنه،یادش اومد:

غرق خون،شد غروب

ذوالجناح سُم مکوب

این غروب آفتاب زینب است

آسمان در اضطراب زینب است

آمده زلزله،میکند هروله

فاطمه را صدا مزن،جان برادر۲

اینگونه دست وپا مزن جان برادر

*اومد تو گودال،حالا هی میخوره زمین، هی پا میشه،خاک پر از نیزه و شمشیر و تیره لا به لای نیزه ها هی میگه:*

گلی گم کرده ام میجویم اورا

به هر گل میرسم،میبویم اورا

گل من یک نشانی در بدن داشت

یکی پیراهن کهنه...

مگه یادم میره نشسته بود به روی سینت؟شمر روی سینه ات بنشسته بود...

هی میگفت:کجایی داداش؟یه وقت از یه حلقوم بریده دید یکی میگه"اخیَّ الیَّ"یه نگاهی کرد تویی برادر من؟تویی پسر مادر من؟!همه جای بدن رو نگاه کرد،دید یه جای سالم تو بدن برای بوسیدن نیست" یه دفعه دست برد زیر حلقوم، حلقوم بریده رو بالا آورد،لبا رو گذاشت رو بریدگیا..."

امام رضا فرمود:شمر با یک ضربه کار رو تموم نکرد،از ده ضربه تجاوز کرد به دوازده رسید... من میگم دونه دونه جای خنجرا رو بوسید" رو دوازدهمی از نفس افتاد... حالا سکینه رسیده... بابا معجرامونو بردن،بابا همه کتک خوردن، بابا پاشو ببین دارن عمه رو میزنند...

حسین...حسین...ای تشنه لب حسین

حسین... حسین... عشق زینب حسین حسین ..

دانلود روضه

تعداد صفحات : 37

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • کدهای اختصاصی